رزم ما زنان

بازتاب دهنده مسائل مبرم زنان ایران

حق طلاق یکطرفه بر خلاف تعهدات بین المللی است

حق طلاق یکطرفه بر خلاف تعهدات بین المللی است
فریبا داودی مهاجر
دو شنبه 27 نوامبر 2006
زمستان چند سال پیش بود. حوالی نیمه شب بود و برف بی وقفه می بارید. از صدای زوزه لاستیک فهمیدم ماشین زمینم گذاشته است. پیاده شدم و لاستیک ولو شده بر سفیدی آسفالت را نگاه کردم. خیلی هم بی معرفت نبود. انگار بوی کلانتری شنیده و نفس آخر را کشیده بود. صندوق عقب را بالا زدم و زاپاس و جک را درآوردم اما در آن سکوت و سرما صدای یک نوزاد عجیب بود. در تو رفتگی یک خانه، پشت میله ها از میان لحافی گوله شده یک جفت چشم مرا می پائید. یک زن بود. یک زن جوان که نوزادش را شیر می داد. کمتر از سی سال داشت. کنارش نشستم و به او گوش دادم : «شوهرم هفته پیش منو از خونه بیرون کرد. کتکم زد. راضی بودم. التماسش کردم تا بیرونم نکنه ، حاضر بودم در هر شرایطی زندگی کنم. اما می گفت که از من بدش میاد و می خواد منو طلاق بده. بچه رو گذاشت زیر بغلم و شناسنامشو داد دستم. چند شب اول پول داشتم. رفتم مسافرخونه. اما بعدش که بی پول شدم، مسافرخونه چی یادم داد بیام جلوی کلانتری، آخه از دهات اومدم اونجا هم کسی رو ندارم برگردم جز پدر پیرم که خودش هم آوارست. دیشب سربازا پول جمع کردن دوباره منو بردن مسافرخونه اما امشب نمی دونم چیکار کنم. شیرم خشک شده. افسر نگهبان می گه نمی تونه منو راه بده ، خلافه. اما بهم ناهار و شام دادن، راستش می ترسم بچم تا صبح از بین بره. می دونی خانوم، افسر نگهبان می گه شوهرم می تونه منو طلاق بده. اما باید مهر بده. اما من که مهر ندارم. همون اول بابام سیصد هزار تومان گرفت و منو شوهر داد. حالا فردا می خوام برم شکایت کنم، اگه تا صبح زنده بمونم.»
زن احساساتی زود طلاق می گیرد
به موجب ماده 1133 مرد می تواند با مراجعه به دادگاه هر زمان که بخواهد زن خود را طلاق دهد.صراحت این ماده به گونه ای است که در عمل دست محاکم را از رسیدگی به پرونده بسته و رسیدگی شکلی را ممکن می سازد. به همین دلیل دادگاه به جای رسیدگی به علت طلاق معمولاً بیشتر وقت خود را صرف مسایلی چون مهریه و نفقه و موارد دیگر می کند. در چنین شرایطی با توجه به عدم استقلال اقتصادی زنان در ایران، فرهنگ روستایی و عشیره ای، سنت ها و عرف و آداب و رسوم ، فقر زنانه، فقدان یک نظام حمایتی برای زنانی که طلاق داده می شوند و دلایل متعد دیگر ، حق طلاق یکسویه می تواند شرایط بسیار نامطلوبی برای ادامه زندگی ایجاد کند ،شرایطی چون بی سرپناهی ، بی خانمانی و دهها آسیب اجتماعی که در یک نگاه حداقلی عزت ، کرامت ، آبرو و احترام زن را خدشه دار نماید، بخصوص که اگر گواهی عدم سازش از سوی دادگاه صادر شود و زن در مدت سه ماه به دفترخانه مراجعه نکند. صیغه طلاق جاری و به ثبت خواهد رسید و البته حق رجوع که در طلاق های رجعی پیش بینی شده به مرد اختیار می دهد تا یک طرفه تصمیم به برگرداندن وضع سابق نماید.
در حالیکه اگر زنان قصد طلاق داشته باشند حتماً باید عدم پرداخت نفقه و یا موارد عسر و حرج را برای محکمه اثبات کنند وگرنه قاضی نمی تواند درخواست زن را قبول نماید و چنانچه زن بر طلاق اصرار ورزد می تواند با دادن مقداری مال به شوهر موافقت قاضی و مرد را برای طلاق جلب کند. سوال اساسی این است. آیا این قانون عادلانه است؟ آیا مطابق شرع است؟وآیا در قرآن به شکل صریح حق طلاق به مرد سپرده شده است ؟یا آنکه آیات تنها مربوط به احکام طلاق است و راجع به حق طلاق که از آن مرد یا زن است به صراحت مبحثی مطرح نشده است.
با کمی دقت در قرآن کریم به خوبی می توان مشاهده کرد که قرآن در مقام تبیین حق طلاق نیست و به مسایلی چون عده و متعه و نحله و منع مردان از آزار همسران در هنگام طلاق سفارش کرده است که آن هم با توجه به سنت و عرف زمان عصر نزول طراحی شده و قرآن حکم تاسیسی در این باب نیاورده است و تنها به شکل امضایی و اصلاح پاره ای سنت ها ، احکام طلاق تبیین شده است.
البته بسیاری در توجیه حق طلاق برای مردان معتقدند که مرد به دلیل عاقبت اندیشی و دور نگری و عملکرد مبتنی بر عقل بهتر است که طلاق را در دست داشته باشد. چرا که زنان به دلیل عاطفی و احساسی بودن ممکن است هر لحظه مبادرت به طلاق و ترک زندگی نمایند. اما متاسفانه به مسئله هوسرانی و میل مردان به داشتن شرکای جنسی متعدد که می تواند رشته زندگی مشترک را پاره کند اشاره ای نمی کنند.گذشته از آن یک امر استثناء پذیر نمی تواند اساس وضع قوانین باشد.
البته ممکن است که زنان با انعقاد قرارداد در چارچوب شروط ضمن عقد و یا التزام یک جانبه و تعهد از مرد حق طلاق را به دست گیرند ولی تکلیف عامه زنان و زنانی که به حقوق خود آشنا نیستند یا در ابتدای ازدواج از طرح چنین مسائلی خودداری می کنند چیست ؟
همچنین در صورتیکه زن به دلیل عسر و حرج که همان ماده 1130 است تقاضای طلاق نماید، مصادیق عسر و حج را چه کسی معین می کند؟ البته در متن ماده که در سال 1314 تصویب شده این مصادیق معلوم و مشخص بود. اما پس از سال 1370 متن کاملاً مبهم و ناقص و غیر فراگیر است و تنها به مواردی چون ترک زندگی ، اعتیاد، حبس به مدت 5 سال و یا بیشتر ، ضرب و شتم مستمر که قابل تحمل نباشد ، بیماری روانی یا ساری و عارضه صعب العلاج آن هم در صورتیکه زندگی مشترک را مختل نماید که معلوم نیست مرز آن کجاست اشاره شده و بسیاری از مواردی که مبتلا به جامعه است را در بر نمی گیرد. آیا فی الواقع تحقیر، ناسزا، شک ، خساست ، عصبانیت ، منع زن از خروج از خانه و یا تماس با دیگران ، جدا کردن بستر و قهر ، توقع از زن برای کار خانگی ، عدم توجه به رضایت زن برای همبستری ، درخواست برای حاملگی یا حامله نشدن ، مجبور کردن به سقط جنین ، روابط غیر متعارف جنسی، عادات ناشایست مثل ترک متوالی منزل ، توجه نکردن به نظرات زن و خود محوری و موارد بیشمار دیگر از موارد عسر و حرج نیست؟
به هر حال اگر شعار تساوی حقوق می دهیم باید وضعیت یکسانی را بر ای طرفین در حق انحلال نکاح در نظر بگیریم. اگر مرد و زن در یک توافق دوجانبه زندگی را شکل می دهند می بایست که در طلاق هم حقوق برابری داشته باشند. بخصوص که دولت ایران با تصویب اسناد حقوق بشر متعهد شده است که موجبات تساوی حقوق زنان و مردان را فراهم و حتی موقعیت زنان را اصلاح کند.
به موجب ماده 3 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی ، دولت ها متعهد شده اند که تساوی حقوق را در استفاده از حقوق مدنی و سیاسی تامین کنند و به موجب ماده 26 کلیه اشخاص باید در مقابل قانون مساوی باشند و بدون هیچگونه تبعیض استحقاق حمایت بالسویه از قانون را داشته باشند.
بنابراین به نظر می رسد قانون مدنی ایران در باب حق طلاق مطابق تعهدی که جمهوری اسلامی به میثاق های بین المللی دارد نیست و حتی تناقض دارد و باید درصدد اصلاح آن برآید که بدون شک با توجه به ابزار اجتهاد و استنباط و یا قاعده تلفیق می توان قدم های مثبتی برداشت و با بهره گیری مستمر از علوم و معارف بشری استنباط لازم را برای پیشبرد و تحول در حقوق زنان انجام داد. تحولی که در دوران پیامبر انجام شد اما بعد از رحلت ایشان متوقف گردید. پیامبری که در سال 10 هجری درمراسم حج برای هزاراران نفر صحبت و تاکیدکردند که مردان و زنان حقوق متقابل دارند پس درباره حقوق زنان از خداوند بترسید و با آنها به خیر و خوبی رفتار کنید. با در نظر گرفتن فرهنگ اعراب بدوی می توان به شجاعت پیامبر برای احقاق حقوق زنان پی برد ، شجاعتی که بسیاری از مجتهدان ما امروز به آن نیازمند هستند. در واقع می توان با توجه به مجوزهای دینی ، مفاهیم مربوط به حقوق زنان را روزآمد کرد، دست به تغییر و اصلاح قوانین زد و با بازخوانی به نقد و بازنگری آنچه امروز در حقوق مدنی آمده است پرداخت.
برگرفته از تارنمای "تغییر برای برابری"
=====================

مانع خشونت عليه زنان شويم

اطلاعيه گروه کار زنان سازمان فداييان خلق ايران (اکثريت) به مناسبت ٢۵ نوامبر روز جهانى حذف خشونت عليه زنان
از آن روز که خواهران ميرابل، پروانه‌هاى فراموش نشدنى، در ٢۵ نوامبر ١۹۶٠ توسط حکومت جمهورى دومينيکن به دليل فعاليت‌هاى سياسي‌شان به طرز فجيعى در سانحه‌ى ساختگى به قتل رسيدند، ٤٦ سال مي‌گذرد. از اين رو، اين روز از سال ١۹٨٠ در آمريکاى لاتين و از سال ١۹۹۹، پس از تصويب در مجمع عمومى سازمان ملل، در سطح جهان به عنوان روز جهانى حذف خشونت عليه زنان شناخته مي‌شود. خشونتى که در تمامى کشورهاى جهان با شدت‌هاى مختلف و به اشکال متفاوت بر زنان روا داشته مي‌شود. در بسيارى از کشورها، با شناختن اين معضل اجتماعى، حکومت‌ها دست به دست احزاب مخالفشان، سازمان‌هاى غيردولتى و فعالان جنبش زنان با وضع قوانين بازدارنده و با ترويج فرهنگى در جهت نابودى خشونت عليه زنان حرکت کرده و در اين جهت پيشرفت‌هايى داشته‌اند و در بسيارى از کشورهاى ديگر هنوز گام قابل توجهى در اين عرصه برداشته نشده است. کشور ما از جمله کشورهايى است که نه تنها در اين راستا پيشرفت قابل توجهى نداشته است، بلکه در بسيارى زمينه‌ها به عقب برگشته است. در قوانين مدنى و کيفرى فعلى، زن ابتدا در تملک پدر و سپس در تملک همسرش مي‌باشد به طورى که پس از ازدواج حتا انجام امورى بديهى مانند برخى عمل‌هاى جراحى بدون اجازه همسر امکان‌پذير نيست. قانون در شرايطى به مرد اجازه کشتن همسر خود را مي‌دهد و در دادگاه‌ها به زنان حکم سنگسار داده مي‌شود و هر از چند گاهى با وجود اينکه اعلام شده است که ديگر حکم سنگسار در ايران اجرا نمي‌شود، خبر از اجراى آن در اين شهر يا آن شهر کشور مي‌رسد. حکومتگران با دست‌آويز قرار دادن مذهب و فرهنگ ويژه‌ى خودشان نه تنها در جهت حذف خشونت عليه زنان حرکتى انجام نداده‌اند بلکه با وضع قوانين ضد زن خود عاملى براى ترويج خشونت عليه زنان مي‌باشند. نيروهاى انتظامى که در صورت درخواست کمک زنان و اطرافيانشان به هنگام اعمال خشونت عليه زنان بخصوص خشونت خانگى، معمولاً نداشتن وقت و نيروى کافى را بهانه‌ى عدم حضور خود در محل و يا حضور با تاخيرهاى چند ساعتى قرار مي‌دهند، در مقابل در سرکوب حرکات اعتراضى مسالمت‌آميز براى تغيير قوانين زن‌ستيز همواره آمادگى خود را نشان داده‌اند و خود نيز همراه با هتاکى به افراد شريف و معترض به اين قوانين اعم از زن و مرد، به ضرب و شتم و بازداشت آنها مي‌پردازند. ما عميقا باور داريم که خشونت خانگى عليه زنان مسئله خصوصى در محدوده‌ى خانواده‌ نيست بلکه جرمى عمومى است که مستوجب مجازات کيفرى مي‌باشد. تغيير قوانين تبعيض‌‌آميز و تشديد کننده‌ى خشونت عليه زنان در ايران نيازمند حساسيت و مبارزه همه فعالان حقوق بشر و همه کسانى است که با تبعيض مخالفند. مبارزه با خشونت عليه زنان تنها به تغيير قوانين محدود نيست و کار فرهنگى گسترده‌اى را با هدف تقويت احساس مسئوليت تمامى افراد جامعه اعم از زن و مرد مي‌طلبد. ما بايد به اعمال هر نوع از خشونت عليه زنان، - از آزارهاى جسمى و جنسى گرفته تا آزارهاى روانى، در هر مکانى، - کوى و بازار، محيط کار، خانه و. ..- و توسط هر کسى – از نزديک‌ترين کسان تا دورترين افراد- که صورت پذيرد، اعتراض کرده، مانع آن شويم. ١۶ روز فاصله روز جهانى حذف خشونت عليه زنان تا ١٠ دسامبر روز جهانى حقوق بشر را به کارزارى براى حذف خشونت عليه زنان تبديل کنيم و با تمامى امکانات خود بکوشيم تا اين معضل را براى هميشه از بين ببريم.
گروه کار زنان سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)۳ آذر ۱۳۸۵٢۴ نوامبر ٢٠٠۶
=====================

سقطهاي غيرايمن علت 13 درصد مرگ مادران است

يک متخصص زنان و زايمان اعلام کرد که بر اساس آمارهاي موجود، سقطهاي غيرايمن علت ‌‌١٣ درصد از موارد مرگ مادران در جهان است.
دکتر نسرين جليليان در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران - منطقه کرمانشاه - با بيان مطلب فوق گفت: سقط جنين به دو دسته درماني و جنايي تقسيم مي شود.
وي علل مادري و جنيني را عمده دلايل انجام سقط جنين اعلام کرد و افزود: بيماريهاي قلبي-عروقي، بيماريهاي کليوي، بيماريهاي اتوايميون، تنگي شديد دريچه ميترال، تنگي دريچه آئورت، پارگي قبل از موعد کيسه آب، کم خوني سيکل سل، راديوتراپي و کموتراپي از علل مادري انجام سقط جنين است.
جليليان آنومالي‌هاي ماژور قلبي- مغزي در جنين ( که قبل از هفته ‌‌١٦ حاملگي تشخيص داده مي شود)، آنومالي‌هاي کليوي( که با کاهش شديد حجم مايع آمينوتيک توأم شود) و نقايص کروموزمي را از علل جنيني انجام سقط جنين عنوان کرد.
اين متخصص زنان و زايمان با بيان اين که درمانهاي طبي و جراحي از روشهاي انجام سقط جنين هستند، در خصوص درمانهاي طبي، گفت: اين درمان شامل استفاده از داروهايي از قبيل آنتي پروژسترون و آنتي متابوليت‌هاست که عوارضي از قبيل اسهال، استفراغ، دردهاي شديد شکمي، خونريزي‌هاي شديد، گر گرفتگي، سردرد، سرگيجه و باقيمانده نسوج جنيني را به همراه دارد.
وي کورتاژ را از روشهاي جراحي انجام سقط جنين دانست و خاطرنشان كرد: خونريزيهاي شديد رحمي، پارگي و چسبندگي رحم، باقيماندن نسوج جنيني و عفونت از عوارض انجام کورتاژ است.
اين متخصص زنان و زايمان گفت: در هر هزار ختم حاملگي احتمال پارگي رحم در ‌‌٣/١ نفر وجود دارد که البته اگر اين عمل توسط افراد غير متخصص و بي تجربه انجام شود، اين درصد به ‌١٠ برابر افزايش مي‌يابد و ممکن است منجر به هيسترکتومي (برداشتن رحم) و نا باروري دائمي شود.
جليليان با اشاره به اين که بطور کل در موارد کورتاژ و ختم حاملگي (در شرايط قانوني) مشکلات و عوارض کمتري ديده مي‌شود، تصريح کرد: در شرايطي که ختم حاملگي به روش غيرقانوني و غير ايمن و در مطب‌هاي خصوصي يا مکانهاي نامناسب انجام شود، ميزان عوارض سقط جنين افزايش مي يابد.
وي ميزان مرگ و مير به دنبال انجام سقط جنين را در هشت هفته اول حاملگي ‌‌١٩ دهم درصد نفر به ازاي هر صدهزار نفر اعلام کرد و افزود: در هفته شانزدهم تا بيستم حاملگي اين ميزان به ‌‌٩/٥ نفر در هر صد هزار نفر و در بالاتر از ‌‌٢١ هفته حاملگي ‌‌٧/١٦ نفر در هر صد هزار نفر است که اين امر به دليل خونريزي، آمبولي، عفونت و مشکلات بيهوشي اتفاق مي‌افتد.
وي اظهار كرد: براساس آمار ميزان شيوع سقط جنين طي دهه ‌‌٧٠ در استان کرمانشاه ‌‌٦٥ مورد به ازاي هر هزار نفر بوده است.
اين عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشکي کرمانشاه تصريح کرد: براساس نتايج حاصل از بررسي مرگ‌هاي ناشي از سقط هاي عمدي در استان و مقايسه با آمار جهاني و بالا بودن موارد مرگ ناشي از سقط عمدي در استان لازم است به ارتقا کيفيت خدمات تنظيم خانواده در مراکز بهداشتي درماني توجه بيشتري شود.
ایسنا
=====================

حزب توده ایران و پیکار زنان ایران

حزب توده ایران به خود می بالد که در طول حیات 65 ساله خویش همواره مدافع سرسخت حقوق زنان و برابری کامل تساوی زن و مرد بوده است و بدرستی در اسناد اولیه حزب به اهمیت نقش زنان در مبارزات سیاسی و توجه به مسائل مبرم آنان تاکید شده است واین ناشی از درک صحیح حزب نسبت به نیروهای سیاسی و به ویژه نیروی زنان بود. حزب توده ایران وارث بحق حزب کمونیست ایران، در شرایطی به دفاع از حقوق زنان و پشتیبانی از مبارزه آنان برخاست که جامعه ایران به علت عقب ماندگیهای ساختاری، زنان را از فعالیت های سیاسی و اجتماعی و حتی سواد آموزی محروم ساخته بود . حتی انقلاب مشروطیت که زنان نیز در آن نقش داشتند، نتوانست بند های واپس گرایی را از پای زنان میهن ما باز کند و در قوانین نوشته شده بعد از مشروطیت زنان هنوز موجوداتی ”ناقص العقل“ و محروم از حق رای هم بودند. هرنوع تلاشی در جهت شکستن حصار بردگی با فریاد ”وااسلاما“و ”در خطر بودن ناموس“ از طرف ارتجاع مواجه می شد. با تمام تلاش پیشگامان اولیه جنبش زنان ( که اغلب تحت تاثیر نیروهای چپ بودند و با وجود آنکه بر اساس اسناد تاریخی موجود اولین روز جهانی زنان در هشت مارس در سال1301 توسط انجمن نسوان در شهر رشت جشن گرفته شد) با این حال به علت ساختار عقب مانده و سنتی، بیسوادی همراه با نداشتن حقوق سیاسی امری طبیعی برای زنان محسوب می شد. هرچند که با رشد مناسبات تولیدی حضور زنان در جامعه، در کارخانه ودر کارگاهها رفته رفته پر رنگ تر می شد. در چنین شرایطی حزب توده ایران اولین نیروی سیاسی ایران بود که دراولین برنامه خود در سال1321 ”اصلاح قانون انتخابات“ و ”دادن حقوق سیاسی به زنان“ را مطرح ساخت و دو سال بعد وقتیکه لایحه ویژه برابری زن و مرد را توسط نمایندگان توده ای- فراکسیون توده- به مجلس برد نه تنها با امتناع نمایندگان ارتجاعی مجلس بلکه حتی نمایندگانی که دم از آزادیخواهی می زدند، روبرو شد که از امضای آن سرباز زدند و لایحه برگشت داده شد.در کنگره اول حزب، کار در میان زنان از مسائل مورد توجه حزب بود و قرار شد کمیته مرکزی علاوه بر جذب زنان پیشرو در حوزه های حزبی، تشکیلات زنان را با هدف کار وسیع و سازمان یافته در بین زنان ایجاد کند تا پلی ارتباطی بین زنان پیشروتوده زنان باشد. بدین ترتیب تشکیلات زنان با خواست های برابری کامل زن و مرد، بهبود وضع مادی زنان زحمتکش، دستمزد مساوی در مقابل کار مساوی، بیمه اجتماعی و مبارزه با فحشا پا به عرصه وجود گذاشت. ارگان تشکیلات دموکراتیک زنان ”بیداری ما“ بود که در آن زمان در آگاه سازی و بیداری زنان نقش بزرگی ایفا کرد. در اثر افشاگری های حزب و کارتشکیلات زنان ، نقش زنان در روستاهها و کارخانه ها و کارگاهها و ستم مضاعفی که به آنان می رفت رفته رفته در جامعه مطرح و در رابطه با وضع نابسامان بهداشت و مرگ و میر کودکان و فقر.. افشاگری وسیع صورت می گرفت.این عوامل سبب شد که به تدریج زنان زیادی جذب حزب شوند و خود زنان در مبارزه برای احقاق حقوق خود وارد میدان شده ودر افشای ستم جنسی و استثمار سهم بسزائی داشته باشند و چند سال بعد حزب تنهاسازمان سیاسی بود که زنان را در عالی ترین ارگان خود شرکت داد و آن کنگره دوم حزب در اردیبهشت ماه 1327 بود. به این ترتیب حزب توده ایران اولین سازمان سیاسی است که به گواهی اسناد تاریخی، دفاع از خواسته های برحق زنان، و به ویژه دفاع از حق رای زنان و شرکت دادن زنان در عالی ترین ارگان حزبی را، با خطوطی زرین در کارنامه پر افتخار خود دارد. در کنار حزب، تشکیلات دموکراتیک زنان ایران به کار خستگی ناپذیر در میان توده های زحمتکش پرداخت. این تشکیلات که بعد ها عضو فدراسیون بین المللی زنان شدو در شهرستانها نیز شعبه داشت اولین کنگره خود را در سال 1332 برگزار کرد. در این کنگره که حدود سیصد نفرشرکت داشتند قطعنامه های صادر شده در آن زنان را به مبارزه در راه آزادی و استقلال میهن و برای تامین حقوق سیاسی اجتماعی و اقتصادی فرا می خواند. در این سال ها تشکیلات دموکراتیک زنان ایران که بزرگترین سازمان علنی زنان تا قبل از کودتای 28 مرداد بود، با سازماندهی مبارزات زنان در حرکت های گوناگون علیه ارتجاع از جمله در سی تیر ومرداد 32 شرکت فعال و وسیع داشت . حاصل این دوره از مبارزات، قانون کار جدید بود که در آن برابری دستمزد زن و مرد به تصویب مجلس رسیده و برسمیت شناخته شد. به جرات می توان گفت که تشکیلات دموکراتیک زنان ایران سنت کار در میان توده های محروم را پایه گذاری کرد. از تشکیل کلاس های مبارزه با بیسوادی گرفته تا کلاس های آموزش بهداشت، کمک رسانی به مناطق محروم و در راس آنها تماس با توده های محروم و زحمتکش و بردن آگاهی به میان آنان بود که این خود ”جرم“ بزرگ تشکیلات در سرکوب بعد از کودتای 28 مرداد محسوب می شد و به همین جرم اعضای آن نیز راهی زندانها و شکنجه گاهها شدند.تشکیلات دموکراتیک زنان سرکوب شد، اما سنت مبارزاتی که پایه گذاری کرد و سازماندهی اشکال مختلف پیوند با توده ها نه تنها نابود نگردید، بلکه این تجربه به نسل های بعدی انتقال یافت که می توان گفت امروزه جنبش مستقل زنان در تلاش برقراری پیوند با توده های محروم وسازماندهی و بردن آگاهی به میان آنان از آن تجربیات بهره فراوان برده و می برد. یکی از این تجربیات ایجاد سازمان های غیردولتی است که در برجسته کردن خواست های زنان نقش موثر دارند.همان طور که اشاره شد قانون کار جدید که در اثر مبارزات کارگری در سال سی ودوتصویب شد مزایائی را برای زنان کارگر درنظرمی گرفت که از جمله درزمینه دستمزد مساوی در مقابل کار مساوی و مرخصی زایمان بود. بعد ازکودتا ودرپی تشدید تضییق حقوق زنان، دستمزد برابر در مقابل کار برابر تنها در حد نوشته ای باقی ماند و12 هفته مرخصی قبل و بعد از زایمان را نیز کاهش داده و به 10 هفته رسانده و پرداخت دستمزد این دوره نیز مسکوت گذاشته شد. در مورد زنان کارمند ، استفاده از سه ماه مرخصی را تا داشتن دو فرزند مشروط کردند. سپس درغیاب احزاب و سازمانهای مترقی و مردمی از جمله تشکیلات دموکراتیک زنان به بهره کشی و استثمار کار کودکان و زنان در روستاهها و کارگاههای قالیبافی و کوره پز خانه ها شدت بخشیدند.در سال های دهه 40 با رشد مناسبات تولیدی ومبارزاتی که زنان طی سال ها به پیش برده بودند ، رژیم شاه مجبور شد که به رفرم هائی دست زند که از آن جمله در برگیرنده برخی تغییرات در قوانین مدنی به نفع زنان بود از قبیل داشتن حق طلاق ، منع چند همسری(بدون اجازه همسر) حق حضانت وغیره . این تغییرات مثبت خود از دستاوردهای دهها سال مبارزه زنان بود که حزب توده ایران و تشکیلات دموکراتیک زنان ایران در آن نقش عظیم داشتند. آن چه که واقعا رژیم استبدادی شاه به عنوان برابری به ارمغان آورده بود، برابری در زندان وشکنجه و اعدام بود. از اواخر دهه 40 زنان و دختران بسیاری دوش به دوش مردان به مبارزه پرداخته و در نبردهای مسلحانه با رژیم شاه به شهادت رسیدند. زندان ها پر ازآزادی خواهان مرد و زن شد. نگاهی به مبارزات پر شور مردم در دوران اوج گیری انقلاب بهمن 1357، نشانگر نقش انکار ناپذیر و مهم زنان میهن در شرکت فعال در سنگرهای انقلاب و سرانجام به پیروزی رسیدن آن است. اما حاکمیت برآمده از انقلاب، با تمام وعده هائی که قبل از انقلاب به زنان داده بود، هراسان از نیروی عظیم به میدان آمده زنان خیلی زود به سرکوب و نقض حقوق انسانی آنان پرداخت و تلاش کرد تا دوباره زنان را از صحنه فعالیت سیاسی و اجتماعی دور سازد. نسیم آزادی در میهن ما کوتاه گذر کرد ودر همان سالهای اولیه انقلاب نیروهای مترقی جنبش با استفاده از شرایط به وجود آمده به فعالیت علنی پرداختند. حزب توده ایران دوباره فعالیت علنی خود را از سر گرفت و در صفوف آن زنان توده ای دوش به دوش مردان به مبارزه ای خستگی ناپذیربرای تثبیت انقلاب پرداختند.تشکیلات دموکراتیک زنان ایران سازمان های خود را دوباره بازسازی کرد و توانست در مدت کوتاهی به تشکیلاتی وسیع در تهران و شهرستانها تبدیل و به سازماندهی زنان حول محور دفاع از انقلاب به پردازد و در این رابطه با توجه به تجربه ای که پشت سرداشت، به برقراری ارتباط با توده های محروم زنان برآید. با راه اندازی کلاس های آموزشی و بهداشتی، کمک رسانی به مناطق محروم از طریق خدمات پزشکی ودر بحبوحه جنگ تحمیلی اعزام پزشک و پرستار به مناطق جنگ زده، سبب هراس ارتجاع از نیروی سازماندهی شده زنان شود. جنگ تحمیلی امبریالیسم خواسته به کمک ارتجاع آمد. تشکیلات دموکراتیک زنان ایران تمام تلاش و نیروی خود را صرف تثبیت انقلاب می کرد تا آینده ای روشن برای رفع ستم جنسی و طبقاتی نهادینه شود. به علاوه شرایط جنگی این فرصت و بهانه راداد تا خواسته های برحق زنان در بحبوحه جنگ تحمیلی امکان بروز و طرح نیابد. به این ترتیب ارتجاع مذهبی از این فرصت استفاده کرده و به نقض خشن حقوق زنان شدت بخشید. جداسازی های جنسی در جامعه و حذف برخی از رشته های دانشگاهی برای دختران، گرفتن حق قضاوت از زنان و تحمیل حجاب ودرراس آنان تغییر موارد مثبت در قانون مدنی که دستاورد مبارزه زنان بود مثل حق طلاق و..از همان سالهای اول انقلاب چهره زن ستیز رژیم را به نمایش گذاشت . فعالیت علنی تشکیلات دموکراتیک زنان چهارسال ادامه داشت و در سال 61 با سرکوب نیروهای مترقی و مردمی اعضا و هواداران آن راهی شکنجه گاه ها شدند به طوری که در پایان جنگ هشت ساله که ارتجاع بر تداوم جنگ اصرار داشت، نیروهای مترقی و مردمی سرکوب و شکنجه گاهها پر از آزادی خواهان زن و مرد بود و مانند رژیم شاه برابری در اعدام و شکنجه برای زنان رعایت می شد. در سالهای سیاه دهه شصت صد ها نفر زن متعلق به گروههای مختلف سیاسی، از دختران جوان و نابالغ گرفته تا زنان مسن در زندانهای ولایت فقیهی دوش به دوش مردان توسط ”سربازان گمنام“ خمینی شکنجه یا اعدام شدند. نقطه اوج آن فاجعه کشتار هزاران زندانی سیاسی بود که برخی از آنان حتی حکم محکومیت از بیدادگاههای رژیم را داشتند. توده ای قهرمان رفیق فاطمه مدرسی – ر. سیمین-عضو مشاور کمیته مرکزی حزب توده ایران در زندانهای خمینی وحشیانه شکنجه و سرانجام اعدام شد.تشکیلات دموکراتیک زنان ایران یک بار دیگر هدف کینه حیوانی ارتجاع و این بار ارتجاع مذهبی قرار گرفت و سرکوب شد . اما بذر آگاهی که در جامعه کاشت جوانه داد و سنت کار در میان توده ها نه تنها نابود نشد، بلکه این تجربه و سنت هم چون چراغی پر فروغ راه پرپیچ و خم مبارزه زنان را در نبرد علیه واپس گرائی ورفع ستم جنسی روشن ساخت.جنبش زنان پس ازسرکوب نیروها و طی دوران رکود، در شرایط جدید ناشی از مبارزات توده هاکه خود در بوجود آمدن آن نقش فراوان داشت، مجددا به فعالیت خود سبر صعودی داده وبه جرات می توان گفت که جنبش مستقل زنان با تمام فراز و نشیب هایش امروزه یکی از پایه های موثر و تعیین کننده جنبش مردمی میهن مارا تشکیل می دهد. این جنبش توانست با استفاده از گشایش محدود در فضای سیاسی کشور، بعد از دوم خرداد، که خود در تحقق آن نقشی اساسی داشت استفاده کند و با به چالش کشیدن و نقد قوانین زن ستیز قانون اساسی و قوانین مدنی و انعکاس و طرح وسیع آن در سطح جامعه امر مبارزه زنان را در جامعه به پیش ببرد. در عین حال جنبش زنان میهن ما با درک بغرنجی های مبارزه پیش رو خوب می داند که از نقد قوانین تا تغییر آن راهی دراز و دشوار در پیش است. تجربه سال های اخیر مبارزه زنان میهن ما نشانگر تلاش پیگیرانه جنبش زنان در مقابله با برنامه های ارتجاع و پیشبرد امر تحقق حقوق زنان میهن ماست. امروزه جنبش زنان تلاش دارد که پیوند خود را با بدنه یعنی با توده های محروم و زحمتکش ، با زنان کارگر و کارمند ...مستحکم تر کند. برپائی گرد هم آئی های صنفی و سیاسی، برگزاری هشت مارس در خیابانها و مجامع عمومی، برپائی سمینارها و سخنرانی ها و مقالات روشنگرانه در مطبوعات رسمی و دانشگاهها ، برگزاری تجمع های اعتراضی مثل تجمع22 خرداد سال گذشته و امسال،که به عنوان روز اعتراض به موارد زن ستیز در قانون اساسی در تاریخ مبارزاتی زنان به ثبت رساندند، تلاش های تحسین برانگیزی است که جنبش زنان در شرایط دشوار قرون وسطائی به پیش می برد. در قطعنامه ای که قرار بود خوانده شود زنان خواهان ” منع چند همسری، لغو حق یک طرفه طلاق ، حق ولایت و حضانت برفرزند توسط پدر و مادر ، تصویب حقوق برابر در ازدواج، حق اشتغال ، حق شهادت و دیه برابر، تعیین سن کیفری دختران به هیجده سال و لغو قانون قراردادهای موقت کار و دیگر قوانین تبعیض آمیز“ شدند.حزب توده ایران در اعلامیه کمیته مرکزی خود در حمایت از این اقدام شجاعانه زنان مبارز نوشت :“ شما با به چالش کشیدن قانون اساسی و سایر قوانین مدنی و اجرائی ضد دموکراتیک و ارتجاعی که موانع اساسی در مقابل هرگونه کوشش جدی و دموکراتیک برای اصلاحات سیاسی و اجتماعی در کشورند، عملا مبانی فکری سیاسی ارتجاع حاکم را نشانه گرفته اید...حزب توده ایران از مبارزه برحق شما بر ضد قوانینی که خشونت ، سرکوب و تبعیض بر ضد زنان را طبیعی می انگارند، حمایت می کند و خواسته های شما برای رفع نابرابری جنسی و مساوات واقعی در همه شئون اجتماعی – اقتصادی و سیاسی جامعه را بخش مهم در برنامه مبارزاتی خود میداند“مبارزه زنان در شرایط یکدست شدن حاکمیت ارتجاعی دولت ”مهرورز“ با فشار و سرکوب بیشترروبروست : رژیم با سانسور زنان در اینترنت و گذاردن فیلتر در سایت ها و وبلاگهای زنان تلاش دارد تازنان آگاه را از طرح خواستهای انسانی شان در جامعه محروم سازد ، مطبوعات مترقی و مستقل سرکوب می شوند ، فعالیت د ر ”ان جی اوها“ معادل براندازی شمرده و پروانه آن ها لغو یا تمدید نمی شود ، رئیس“ مرکز امور زنان و خانواده“ از زبان ارتجاع می گوید تا جان در بدن دارد نمی گذارد ایران به“ کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان ” به پیوندد... اما با این وجود مبارزات زنان در عرصه های گوناگون ادامه دارد، از فتح سنگرهای دانش گرفته (بیش از 65 درصد کل دانشجویان دخترند) تا مبارزه در عرصه های صنفی سیاسی و بردن آگاهی جنسیتی و طبقاتی به میان توده ها . از آن جمله اند: مبارزه خانواده های زندانیان سیاسی و شهدا به ویژه زنان و مادران زندانی یا شهید در افشای چهره جنایتکار رژیم جمهوری اسلامی و تجمع در خاوران و برپائی سالگرد فاجعه ملی کشتار بهترین فرزندان خلق در سال شصت و هفت؛تجمع“ روز جهانی فقر“ در 26مهر در میدان انقلاب و تبلیغ و پیوستن به منشور جهانی حقوق زنان که بر پایه پنج اصل برابری، آزادی و عدالت اجتماعی، همبستگی و صلح استوار است ، برپائی تجمع مبارزه با خشونت علیه زنان (25 نوامبر روبروی بازارچه کتاب) و برگزاری کارگاههای آموزشی خشونت علیه زنان به منظور ارتقاء آگاهی جمعی نسبت به خشونت و اقسام آن، گرامیداشت روز صلح در ایران، برگزاری روز جهانی ایدز برای حساس کردن مردم و دولت علیه این بیماری مهلک و روشهای پیشگیری آن، سازماندهی اعتراض علیه اعدام ها به ویژه اعدام زنان و نوجوانان که خود نتیجه سیاست های ضد مردمی رژیم است... در این تجمع ها نه تنها زنان و به ویژه دختران دانشجو بلکه مردان آزاد اندیش نیز شرکت فعال داشته و دستگیر و زندانی می شوند.نمونه آن موسوی خوئینی است که ماههاست در زندان برای ابراز ندامت تحت انواع شکنجه ها قرار دارد.اخیرا با اعلام گردهمآئی ”کارزار یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز“ که قرار بود در سالنی دربسته انجام شود، بعلت ممنوع اعلام کردن آن در خیابان برگزارشد. فعالین جنبش زنان اعلام داشته اند این گرد هم آئی با هدف ”آموزش چهره به چهره“ و ”مراجعه مستقیم به مردم“ و با برگزاری کلاسهای آموزشی صورت می گیرد و تنها به گرفتن امضا بسنده نخواهد شد. بدین ترتیب سازماندهی، آموزش و بدنبال آن تغییر – امری که جنبش زنان در پیش روی خود دارد و مصمم است در این راه از اشکال گوناگون مبارزه استفاده کند. جنبش مستقل زنان ایران آگاه است که در همبستگی و هم پیوندی با دیگر نیروهای رزمنده اجتماعی مثل کارگران ، زحمتکشان، دانشجویان و جوانان است که تحولات به سمت آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی و طرد رژیم ولایت فقیه امکان پذیر می گردد و در این رابطه تلاش می کند .حزب توده ایران خود را بخش جدائی ناپذیر از مبارزه زنان دلاور میهن ما در راه آزادی و رهائی از ستم جنسی و طیقاتی می داند وافتخار می کند که همواره مدافع پیگیر حقوق زنان بوده و اعتقاد راسخ دارد بدون تحقق حقوق زنان، تحقق آزادی و عدالت اجتماعی در جامعه ما امکان پذیر نیست.
سایت حزب توده ایران
=====================

سيمين بهبهاني: کمپين يک ميليون امضاء، اتمام حجت است

گفتگوی منصوره شجاعي با سیمین بهبهانی
سایت "تغییر برای برابری"
ـ سرکار خانم بهبهاني، شما از اولين حاميان کمپين يك ميليون امضاء بوديد، ممكن است كمي توضيح دهيد كه شما به عنوان يک شاعر متعهد اين حركت را چگونه مي‎بينيد ؟
ـ به‎نظر من اين کمپين به اصطلاح يک "اتمام حجت " است که شما با دليل و مدرک به جامعه نشان مي‎دهيد که فراخوان شما و کاري که انجام مي‎دهيد مورد توجه همه هموطنان شماست که از افراد فرهيخته، دانشگاهي، اهل قلم، فعال اجتماعي، کارمند، دانشجو، زن خانه‎دار شهري و روستايي و... به آن ملحق شده‎اند. در واقع آوردن يک حجت است که ديگر هيچ‎کس به شما انگ خشونت نزند و حق‎خواهي و تلاش براي عدالت و برابري زنان حق‎طلب را دال بر ايجاد خشونت و بلوا ندانند. چون فضاي اين کمپين و اين حركتي كه آغاز شده فضايي متفاوت است که صدالبته به دنبال حرکت‎هاي حق‎طلبانه قبلي در 22 خرداد در ميدان هفت تير بوده و هدفش رسيدن به برابري حقوقي و رفع تبعيض است اما فضاي آن با حضور وسيع همه مردم و جمع آوري امضاي يکايک آنها فضاي متفاوت به وجود مي‎آورد كه بافضايي که در ميدان هفت تير ايجادشد وخشونت هايي که بر شما رواشدفرق دارد يعني ديگر کسي نمي تواند به شما انگ بزند.
شما به 22 خرداد اشاره کرديد آن واقعه را چگونه ديديد؟
من در آن مقطع ايران نبودم، و درکانادا بودم که شنيدم به تجمع آرام زنان حق جو در ميدان هفت تير حمله شده و کتک خوردند و دستگير شدند، حتا شنيدم که گفته بودند سيمين بهبهاني هم کتک خورده مثل اينکه قرار است من در هر تجمعي باشم و کتک هم بخورم البته که واقعا دلم مي خواست که در آنجا مي بودم و در کنار هم باشيم حتي آقاي بهرام مشيري با من تماس گرفت و من همان موقع گفتم که که اين ها زناني هستند که حقوق عادلانه خود را مي خواهند و مستحق اين خشونت نيستند و شما بدانيد که ما زنان هرطوري شده حق خودمان را مي‎گيريم. بعد آقاي مشيري از من سوال کرد که فکر مي کني اين ماجرا به کجا مي رسد و من گفتم که من به اين زنان و به اراده قوي و حقانيت آنان اعتقاد دارم و مي دانم که آنها به هرشکل آنقدر ادامه مي دهند تا اينکه حقوق شان را به دست بياورند بنابراين وقتي شنيدم که شما به دنبال خواسته‎ها و بيانيه‎تان در آن روز، كمپين را اعلام کرديد که همه مردم همکاري کنند و براي گرفتن حقوق خودشان با اين حركت متحد شوند همکاري با کمپين يک ميليون امضا را آغاز کنند بسيار خوشحال شدم و بدون كمترين ترديد حمايت خودم را اعلام کردم.
- شما خوب مي دانيد که در همان زمان عده اي به اين حرکت مسالمت‎آميز انگ ايجاد خشونت زدند در حالي که يکي از مهم ترين خواست هاي ما در تجمع ها و كليه فعاليت هاي حقوقي‎مان، منع خشونت است، فکر مي کنيد چرا اين انگ به ما زده شد؟
من در اکثر تجمع هاي شما بوده ام و شاهد بوده ام که زنان در نهايت آرامش اجتماع کردندوحتي کوچکترين توهيني به کسي نکردند فقط خواست هايشان را با ادب ونزاکت و در قالب جملات و شعارهاي صلح‎آميز و زيبا بيان کرده اند و بيانيه خودشان را خوانده اند. اما باآنها درنهايت خشونت و بي ادبي و الفاظ رکيک برخورد شده و مايه شرمندگي همه مردهايي است که ساکت مي نشينند و درمقابل اين کساني که به مادران ، خواهران و دختران آنها اهانت مي کنند سکوت کرده اند. اما اين زنان نه تنها سکوت نکرده اند بلکه براي رسيدن به خواست هاي حقوقي و انساني خودشان به هرشکلي که توانسته اند از طريق فعاليت هاي مختلف و تظاهرات پي در پي و آرام، تلاش کرده اند. تا حالا که به اين نتيجه رسيدند که اين کمپين را راه بياندازند.... و اما چرا به ماها انگ خشونت مي‎زنند، والله چه بگويم، به قول شاعر:
تا نشان سم اسبت گم كنند / تركمانا نعل را وارونه زن
در واقع آن‎هايي كه به شما خشونت روا داشته‎اند براي توجيه حركت خود چاره‎اي نداشتند جز آن‎كه بگويند شما موجب خشونت بوديد. اما در مورد ديگراني كه اين انگ را به شما زده‎اند بايد واقعا از آن‎ها پرسيد كه آيا در اين تجمع به خصوص يا در تجمع ديگري كه به خشونت كشيده شده حضور داشته‎اند يا نه؟ اگر حضور مي‎داشتند چنين قضاوت مي‎كردند؟
ـ خانم بهبهاني همانطور که خودتان اشاره کرديد خواست حقوق برابر و انساني هدف اصلي فعاليت‎هاي مختلف جنبش زنان در طول يكصد سال اخير بوده اما تفاوت عمده کمپين يك ميليون امضاء با انواع ديگر فعاليت‎ها به‎نظر شما در چيست؟
ـ ببينيد انواع و اقسام فعاليت‎ها براي يك هدف وجود دارد و هدف همه‎ي اين فعاليت‎ها يکي است و آن هم رسيدن به حق انساني است. ما براي رسيدن به حق‎مان اقدامات مختلفي مي کنيم اما اين حركت همانطور که گفتم تظاهري است که بدانند شما تنها نيستيد و مردم بسياري از سراسر ايران با شما هم عقيده هستند و از شما و هدف‎هاي انساني‎تان، حمايت مي کنند.
ـ سه ويژگي اصلي اين کمپين را مي‎توان در فرايندي متصل و پايدار چنين برشمرد: ارتباط، آموزش و جمع‎آوري امضا. اما در اين كمپين با توجه به گستردگي طيف‎هايي كه در اين حركت وجود دارد، هر گروه و فردي بر يكي از اين وجوه بيش از ديگر ابعاد تاكيد مي‎كند البته ،مجموعه‎‎ي اين تاكيد‎ها با توجه به گستردگي فعالان آن باعث مي‎شود که هر سه جريان با هم پيش برود و نقصاني در هيچ يك از اين سه حوزه ايجاد نشود. حال از اين سه ويژگي به‎نظر شما کدام يک بار اصلي اين حرکت را به دوش دارد و تضمين موفقيت نهايي کمپين است؟
ـ به نظر من در درجه اول جمع آوري امضاهاي هرچه بيشتر، از دو عامل ديگر اهميت بيشتري دارد. چون شما با اين کار تکيه مي‎کنيد بر آراي مردم و از اين زاويه تاكيد مي‎كنيد بر پشتيباني مردم از اين حركت. در درجه بعد جنبه‎ي ارتباط‎گيري مطرح مي‎شود و در واقع آموزش در سايه ارتباط اتفاق مي افتد و شما پيش از آموزش بايد بر ارتباط تکيه کنيد و موفقيت اين ارتباط حتما بستگي به افرادي دارد که در بخش‎هاي مختلف اين كمپين کار مي کنند که تا چه حد نفس‎شان گرم باشد، نفس‎شان حق باشد، مهربان باشند، صبور باشند تا مردم را هرچه بيشتر جلب کنند.
ـ تاکيد اعضاي اين کمپين به جمع آوري امضا با روش جديد و بي‎سابقه‎ي ”چهره به چهره“ و ”كوچه به كوچه“ به همين دليل بوده که ارتباط بيشتري ايجاد شود در غير اين صورت مي شد که با چند کليک در فضاي اينترنتي هزاران امضا جمع کرد و....
ـ به‎نظر من تاكيد بر اينترنت هم مهم است و اتفاقا من توصيه مي‎کنم که از سايت هاي اينترنتي بيشتر استفاده کنيد. البته اين بستگي به هدف دارد اگر هدف كمپين، اعلام همبستگي مردم باشد از طريق اينترنت سريع تر و گسترده‎تر خواهد بود اگر هدف ارتباط و آموزشي باشد که الزاما به جمع‎آوري امضا منجر نشود که خب فرق مي کند ولي اگر مي خواهيد زودتر به حد نصاب يعني يك ميليون برسد اينترنت ابزار خوبي است.
ـ البته از طريق اينترنت هم جمع آوري امضا براي کمپين ميسر است و افرادي كه مايل هستند مي‎توانند روي سايت ما (www.we-change.org) امضاي خود را بگذارند اما تکيه اصلي در شمارش نهايي بر امضاهاي بر روي کاغذ )فرم‎هاي مخصوص کمپين) است و گام بعدي طي كردن فرايند ارتباط و آموزش است. به ويژه که کمپين وارد شهرهاي دور، و در آينده‎اي نزديک به روستاها و نقاط دوردست خواهد رسيد....
ـ من هيچ اشکال و مانعي نمي‎بينم که زني در روستايي دور بعد از آگاه شدن نسبت به جرياني مثل همين كمپين و بيانيه‎ي آن، از دوست و آشنايي مثلا بخواهد که به جايش در اينترنت امضا کند. چنانکه در جريان "سد سيوند" خيلي از افرادي که به اينترنت دسترسي نداشتند امضا مي‎کردند. من خودم شاهد بودم که آدم‎هايي مي‎گفتند که اگر شما اينترنت داريد امضاي من را هم بگذاريد. چون اين مسئله برايشان مهم بود.
ـ شما تا چه حد اميدوار هستيد كه جريان کمپين يك ميليون امضاء و حرکت‎هاي اجتماعي – حقوقي زنان به اين ميزان از عينيت و ملموس بودن در زندگي مردم وارد شود؟
ـ اين زن‎هايي که من مي شناسم ـ به خصوص جوان‎ها ـ حتما موفق خواهند شد. زن‎هايي که بر خودشان واجب مي بينند که به هر شکلي از حقوق خود و از حقوق همجنسان خود دفاع کنند حتما موفق مي‎شوند. ممكن است كمي طول بكشد ولي حتما موفق خواهند شد. فقط نبايد نااميد شوند و از همديگر پشتيباني كنند و يار هم باشند.
ـ حال که گرماي اميد، آفتاب گفتگو راداغ کرده براي نوميداني که گاه در مواجهه با فعالان کمپين، عبارت معروف " چه فايده دارد " را تکرار مي کنند، چه پيامي داريد؟
ـ در واقع به آن‎ها بايد گفت: "من آنچه شرط بلاغ است مي گويم / تو خواه از سخنم پندگير و خواه ملال." به هرحال متاسفانه نوميدي در ميان افراد جامعه رسوخ کرده و گاهي از اوقات خود من هم دچار نوميدي مي‎شوم، ولي کار خودم را به هرحال انجام مي‎دهم، خواه از لحاظ شعري و خواه از لحاظ فعاليت‎هاي اجتماعي. به کمپين يك ميليون امضاء هم خيلي اميدوار هستم، همانطور که در طول تاريخ صدساله‎ي مبارزات زنان همواره شاهد تغييراتي در قوانين و در وضعيت آنان بوديم و اين به سبب خواست خود زنان و تلاش زيادشان براي رسيدن به حق و برابري بوده است. پس هيچ تلاشي نمي‎تواند بيهوده تلقي شود.
ـ کلام آخر؛ به فعالان کمپين از جانب شما چه بگوييم؟
ـ به فعالان کمپين به‎خصوص به جوان‎ترها بگوييد که مهربان باشند و در برخورد با مردم، باصبر و حوصله و گشاده‎رويي برخورد كنند. زني که مادر است، خواهر است، همسر است، عاشق است، دوست است و دوست مي دارد مي‎بايست با محبت ذاتي و دروني خود و صرف زمان بسيار، راه را ادامه دهد... به همه‎شان خسته نباشيد مي‎گويم و مثل هميشه در كنارشان هستم.
ـ خانم بهبهاني عزيز ومهربان، واقعا سپاسگزارم از اوقات گرانبهايي كه در اختيار ما قرار داديد. از حمايت و پشتيباني هميشگي و بي‎دريغ‎تان (چه در اين كمپين و چه در تجمع‎ها و همايش‎ها و...) همواره سپاسگزار و قدردان هستيم. وجود شما براي همه‎ي ما به‎ويژه در طي راه پر فرازو نشيب پيش رويمان سبب دلگرمي و اميد و مباهات است.
=====================

كمپين يك ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز

الهه كولايي، استاد دانشگاه و نماينده مجلس ششم با بيان اين مطلب گفت: «مسئله اي كه در جامعه ما و جوامع مشابه خودمان داريم اين است كه اين تقاضاها سازماندهي نمي شود و سيال ، پراكنده و فاقد انسجام است. بنابراين در سطح جامعه مدني يا سطح فعاليت هاي سياسي هر نوع انسجام يعني آگاهي كه به دنبال خودش انتظارات را افزايش دهد و آنها را سازماندهي كند اهميت دارد.»

كمپين يك ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز» مي تواند نيروهاي اجتماعي را سازماندهي كرده و برنامه هاي منسجم و تقاضاهاي قابل پيگيري را ايجاد كند.

الهه كولايي، استاد دانشگاه و نماينده مجلس ششم با بيان اين مطلب گفت: «مسئله اي كه در جامعه ما و جوامع مشابه خودمان داريم اين است كه اين تقاضاها سازماندهي نمي شود و سيال ، پراكنده و فاقد انسجام است. بنابراين در سطح جامعه مدني يا سطح فعاليت هاي سياسي هر نوع انسجام يعني آگاهي كه به دنبال خودش انتظارات را افزايش دهد و آنها را سازماندهي كند اهميت دارد.»

كولايي كه در نشست «بررسي كنوانسيون منع هرگونه تبعيض عليه زنان» به ميزباني يونيسف سخن مي گفت. ادامه داد :« حركتي كه تحت عنوان كمپين يك ميليون امضا در حال انجام است، فوق العاده كار موثري است و مي تواند از پراكنده شدن نيروهاي اجتماعي جلوگير كند.»

وي در رابطه با ايجاد انسجام بين نيروهاي اجتماعي چه در سطح جامعه مدني و چه در سطح جامعه سياسي، گفت: « اينها هر كدام برد خودش را دارند و فعاليت خودشان را مي كنند. ولي هر دو تكميل كننده همديگر هستند و بدون ترديد مشاركت اجتماعي در سطوح مختلف ، استفاده از فرصت هايي كه در برخي مقاطع تاريخي فراهم مي شود مي تواند جامعه سياسي را به جامعه مدني پيوند دهد. »

نماينده مجلس ششم اين نوع حركت ها را تكميل كننده تلاش هاي فعالان سياسي در حوزه زنان عنوان كرد و از آن به عنوان يك «فرصت» ياد كرد.

اين سخنان درپاسخ به سوال يكي از اعضاي كمپين يك ميليون امضا مطرح شد. مريم حسين خواه از الهه كولايي و فاطمه راكعي سخنرانان اين نشست پرسيد: «حركت هاي مردمي كه از سوي فعالان حوزه زنان شروع شده و حركت هايي كه در بالاي هرم جامعه و از سوي فعالان سياسي انجام مي شود ، چطور مي توانند در عين اينكه هر كدام شيوه هاي خود را دارند، به هم كمك كنند و به تحقق برابري حقوقي در حوزه زنان منجر شود.؟»

او قبل از طرح اين پرسش توضيحات مختصري را راجع به كمپين ارائه داد و گفت: «چند ماهي است كه تعدادي از گروه هاي مختلف زنان و فعالان مستقل اين حوزه با اعتقاد به اينكه تغييرات بايد از پايين شروع شود، حركتي را با نام «كمپين يك ميليون امضا براي تغيير قوانين تبعيض آميز» شروع كرده اند و مي خواهند به جاي اينكه تلاش ها فقط از سوي نخبگان و فعالان اجتماعي – سياسي انجام شود، خود مردم را وارد صحنه كنند.»

حسين خواه با اشاره به اينكه خواسته اين كمپين رفع نابرابري هاي حقوقي در حوزه زنان است، ادامه داد: « چشم اندازي كه براي اين كمپين پيش بيني شده يك برنامه بلند مدت چند ساله است كه هدف فاز اول آن بردن اين خواسته ميان مردم و طرح مداوم مسئله رفع تبعيض هاي حقوقي در لايه هاي مختلف جامعه است.»

او برگزاري كارگاه هاي آموزشي، سمينار ، طرح موضوع در رسانه ها و مهمتر از همه اينها با ارتباط چهره به چهره با مردم كوچه و خيابان راه هاي پيگير اين هدف عنوان كرد و افزود: « اعضاي كمپين در اتوبوس ، دانشگاه، مهماني، باشگاه هاي ورزشي، اريشگاه ها و هرجايي كه بشود با آدم ها حرف زد ، كتابچه هاي حقوقي را كه تهيه شده و نابرابري ها و تاثير قانون بر زندگي زنان را شرح داده به مردم مي دهند و از آنها مي خواهند بيانيه كمپين را امضا كنند.»

به گفته اين عضو كمپين افرادي كه مايل به جمع آوري امضا باشند با شركت در يك كارگاه آموزشي 4 ساعته كارشان را شروع مي كنند و در حقيقت هر روز آدم هاي تازه اي به كمپين اضافه مي شود.

حسين خواه، با تاكيد بر اينكه كمپين خواسته هاي خود را به يك يا چند مورد از نابرابري هاي حقوقي محدود نكرده است، اضافه كرد: «زناني كه هسته اوليه كميپن را تشكيل دادند، تصميم گرفتند خواسته هايشان را به صورت حداكثري و با تاكيد بر رفع همه نابرابري ها مطرح كنند و اگر شرايط براي تغيير همه جانبه اين قوانين فراهم نبود. برمبناي اولويت هايي كه زنان امضا كننده بيانيه مشخص كرده اند، لايحه هايي را همراه با يك ميليون امضا تقديم نهادهاي قانونگذار كنند و تغيير اين قوانين را خواستار شوند.» او تاكيد كرد:«كمپين يك ميليون امضا تجربه زنده زنان ايراني است كه مي خواهند خواست هايي را كه به نوعي در كنوانسيون رفع تبعيض از زنان نيز طرح شده بود، با روشي مردمي و از بطن جامعه مطرح كنند.»

فاطمه راكعي، نماينده مجلس ششم نيز با بيان اينكه اين نوع حركت ها را تاييد مي كند، پيشنهاد داد اعضاي كمپين يك ميليون امضا خواسته هاي حداقلي را مدنظر قرار دهند وبه خواسته هايي كه موافقان بيشتري دارند بپردازند.

راكعي گفت:«الان فضايي است كه انگار همه تلاش هاي يكصدساله زنان ايران براي رسيدن به آزادي ها و حقوق برحق خودشان در حال رسيدن به بن است و برگشته ايم سر جاي اول خودمان و فضا طوري نيست كه خواهان برابري كامل و همه جانبه باشيم و بخواهيم آن را به مجلس يا دولت ارائه كنيم »

راكعي با اشاره به اينكه متاسفانه اين روزها از هر روشي براي تخريب استفاده مي شود، ادامه داد:« فكر مي كنيد حتي اگر خواسته هاي يك ميليوني را هم به آدمهايي كه به حداقل ها هم به هيچ وجه رضايت نمي دهند ارائه بكنيم چه واكنشي نشان مي دهند؟ مگر آنكه جامعه زنان ايران كه نصف جمعيت را تشكيل مي دهند اينقدر آگاه باشند كه اگر آنها خواستند در برابر اين خواسته ها واكنش و جوسازي ايجاد كنند بدانند كه زنان به صورت متحد موضع دارند.»

اين نشست چهارشنبه 24 آبان ماه در دفتر يونيسف تهران برگزار شد و طي آن دكتر الهه كولايي و فاطمه راكعي، نمايندگان پيشين مجلس شوراي اسلامي و شادي صدر از فعالان جنبش زنان در مورد گذشته اين كنوانسيون در ايران و تلاش هاي انجام شده در مجلس شوراي اسلامي براي تصويب آن، چشم انداز آينده اين كنوانسيون در ايران و جايگزين هاي اين كنوانسيون سخن گفتند.

تغییر برای برابری
شنبه، 27 آبان 1385
====================

نرخ بيكاري‌٦/١٩ درصدي زنان در كشور

نرخ بيكاري زنان در كشور در حال حاضر 6/19 درصد است كه اين رقم تا پايان سال 88 بايد به 4/8 درصد كاهش يابد.
دكتر جواد فرشباف ماهريان ـ معاون برنامه‌ريزي منابع انساني و سياست‌گذاري اشتغال وزارت كار و امور اجتماعي ـ در گفت‌وگو با خبرنگار كار و اشتغال ايسنا، با اشاره به بالاتر بودن نرخ بيكاري زنان فارغ‌التحصيل نسبت به مردان گفت: نرخ بيكاري زنان كه بخش عمده آن را زنان فارغ‌التحصيل تشكيل مي‌دهند، 6/19 درصد است.
او افزود: البته در برنامه چهارم توسعه پيش‌بيني شده كه نرخ بيكاري زنان تا پايان سال 88 به 4/8 درصد كاهش يابد، لذا بايد فرصت‌هاي شغلي بيشتري براي زنان ايجاد شود.
فرشباف با اشاره به ضرورت اصلاح نظام آموزشي بيان كرد: در اين راستا به دنبال ايجاد واحد‌هايي براي آموزش مهارتي و كاربردي در كنار آموزش‌هاي تئوري با اولويت پذيرش زنان فارغ‌التحصيل هستيم و با مذاكراتي كه با وزارت علوم انجام داده‌ايم به دنبال افزايش ظرفيت آموزش‌هاي كاربري در كنار آموزش تئوريك هستيم.
وي با اشاره به جمعيت 64 درصدي دانشجويان دختر در كشور تصريح كرد: با توجه به اين آمار قطعا تعداد آموزش‌گيرندگان خانم نيز افزايش خواهد يافت و ايجاد فرصت‌هاي شغلي براي اين افراد از اين طريق مهيا خواهد شد.
ايسنا
====================

مراسم سالگرد فروهرها امسال بشکل سیال برگزار شد

نويسنده: گروه خبر زنستان

مراسم سالگرد فروهرها امسال در شکلی بسیار متفاوت از سال های پیش به همت پرستو فروهروحضور سیال مردم ، به هر طریق برگزار شد و توجه آرای عمومی و رسانه ها را یک باردیگر به این جریان فجیع تاریخ بشری جلب کرد.
مراسم سالگردفروهرها امسال در پیاده روهای خیابان هدایت از تقاطع سعدی تا مقابل مسجد فخر، از کوچه پس کوچه های پل چوبی تا دالان های قدیمی صفی علیشاه و فخر آباد ، دراکثرمغازه ها ، ساندویچ فروشی ها ، کافه قنادی هاو حتی قهو ه خانه های آن اطراف باحضور مردم سرگردان در خیابان به هر طریق برگزارشد.
تنها تجمع قابل ملاحظه تجمع نیروی انتظامی در اطراف کوچه و خانه محل مسکونی فروهرها بود که گاه از حالت تجمع خارج می شد و به عنوان گروه های بدرقه کننده ، مردم را به خیابان های اطراف هدایت می کرد. نیروهای پلیس در ساعات اولیه در جواب مردمی که سراغ مراسم سالگرد وخانه محل سکونت صاحبان عزا را می گرفتند جواب های تمسخر آمیزی می دادند ازجمله : امسال مهمانی بی مهمانی ، برگردید سر خانه و زندگیتان ، ویادستور آمرانه از سوی فرماندهان به نیروهای دیگر که .... این هارا(یعنی مردم را) تخلیه کنید !!!
در ساعات پایانی اما جواب متفاوت بود : بروید بهشت زهرا سالن 53 ساعت 6-8 شب مراسم سالگرد آنجاست!!!!! ویکی دوجوان خوش قلب باورکرده و سراغ وسیله حمل ونقل را می گرفتند که نیروی انتظامی به اتوبوس های پارک شده شرکت واحد اشاره می کردکه نزدیک محل پارک شده بود .... اما ،سوال اینجاست در جایی که به گواه دوستان نزدیک خانواده فروهرکه در پیاده روها سرگردان بودند پرستو فروهر و خاله های وی در خانه مانده بودند ونمی توانستند بیرون بیایند در بهشت زهرا چه مراسمی برپا بود؟؟؟

====================